English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (2418 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
whoso U هر شخصی که باشد
whosoever U هر شخصی که باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
nobleman U شخصی که از طبقه اعیان و شایسته عضویت درمجلس اعیان باشد
noblemen U شخصی که از طبقه اعیان و شایسته عضویت درمجلس اعیان باشد
werewolf U شخصی که تبدیل به گرگ شده باشد
werewolves U شخصی که تبدیل به گرگ شده باشد
intervener U در CL علت وروددعوی ثالث ممکن است نفع شخصی یا لزوم حفظ منافع جامعه باشد
werwolf U شخصی که تبدیل به گرگ شده باشد
I don't think it wise to publicly proffer a political opinion. U من فکر نمی کنم عاقلانه باشد بطور علنی عقیده سیاسی شخصی خود را بیان کرد.
Other Matches
f.drss U جامه شخصی که باتفتن شخصی دوخته درمجلس رقص بپوشند
subscriber U 1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
subscribers U 1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
Zel-i Sultan vase U طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design U لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
charges U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge U عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
private U شخصی
personal U شخصی
privates U شخصی
informal U شخصی
some one U شخصی
personable U شخصی
civilians U شخصی
civilian U شخصی
civil U شخصی
one U شخصی
ones U شخصی
personas U شخصی
personae U شخصی
persona U شخصی
cobb doglas production function U ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
personal action U دعوی شخصی
personal affairs U امور شخصی
personal motive U غرض شخصی
personal ownership U مالکیت شخصی
personal property U مایملک شخصی
personal constructs U سازههای شخصی
personal computing U محاسبات شخصی
personal outlays U هزینههای شخصی
personal exemptions U معافیتهای شخصی
personal identity U هویت شخصی
personal influence U نفوذ شخصی
personal interest U نفع شخصی
personal error U خطای شخصی
private motive U غرض شخصی
personal remarks U انتقادات شخصی
personal requirment U احتیاجات شخصی
proenomen U نام شخصی
self interest U نفع شخصی
self interest U غرض شخصی
self intrest U نفع شخصی
self will U اراده شخصی
on one's shoulders <idiom> U مسئولیت شخصی
separate estate U اموال شخصی زن
paraphernalia U اموال شخصی زن
self-employed U کار شخصی
self employed U کار شخصی
private property U دارایی شخصی
personalty U دارایی شخصی
under one's thumb <idiom> U زیرنظر شخصی
personal requirment U حوائج شخصی
personal right U حقوق شخصی
personal saving U پس انداز شخصی
under one's belt <idiom> U میل شخصی
personal service U خدمت شخصی
personal service U ابلاغ شخصی
personal staff U ستاد شخصی
A private car. U اتوموبیل شخصی
personalized form letter U فرم شخصی
personalty U اموال شخصی
bomb scare U اطلاعتلفنیازوجودبمبدرمکانیتوسط شخصی
self-interest U نفع شخصی
by end U غرض شخصی
oomph U چاذبه شخصی
backcourt foul U خطای شخصی
ea state in severalty U ملک شخصی
ibm personal computer U IBکامپیوتر شخصی
personal effects U لوازم شخصی
somebody U یک شخص شخصی
personal pronoun U ضمیر شخصی
personal computers U کامپیوتر شخصی
personal computer U کامپیوتر شخصی
personal pronouns U ضمائر شخصی
who U چه شخصی چه اشخاصی
personal income U درامد شخصی
idiograph U نشان شخصی
individual foul U خطای شخصی
personal property U اموال شخصی
idols of the cave U اوهام شخصی
informal observations U مشاهدات شخصی
hire out <idiom> U اجاره شخصی
very own <adj.> U خصوصی [شخصی]
particular good U عین شخصی
passanger car U اتومبیل شخصی
to hold in d. U درتصرف شخصی داشتن
theatergoer U شخصی که مکرر به تئاترمیرود
personal income tax U مالیات بر درامد شخصی
individual income tax U مالیات بر درامد شخصی
unbeknownst U خارج از معلومات شخصی
mannerisms U اطوار واخلاق شخصی
personalize U جنبه شخصی دادن به
valor U ارزش شخصی واجتماعی
paraphernal U وابسته به دارایی شخصی زن
individualization of punshment U شخصی کردن مجازاتها
ibm personal computer system/ U کامپیوتر ای بی ام سیستم شخصی 2
personal identification number U شماره شناسایی شخصی
author U شخصی که برنامه می نویسد
personal chattels U دارایی شخصی منقول
self interested U در بند نفع شخصی
onother's money U پول شخصی دیگر
self-interested U در بند نفع شخصی
unbeknown U خارج از معلومات شخصی
ibm personal computer xt U کامپیوتر شخصی ای بی ام مدل XT
pocket expenses U هزینه مختصر شخصی
own U شخصی مال خودم
duffle bag U کیسه لوازم شخصی
personal property U دارایی شخصی منقول
pinning U شماره شناسایی شخصی
pinned U شماره شناسایی شخصی
pin U شماره شناسایی شخصی
home use entry U اعلامیه مصرف شخصی
private property U دارایی شخصی بلامعارض
privy seal U مهر شخصی پادشاه
leave alone <idiom> U راحت گذاشتن (شخصی)
mannerism U اطوار واخلاق شخصی
self regard U حفظ منافع شخصی
self intrested U دربند نفع شخصی
owned U شخصی مال خودم
bunched income U درامد خدمات شخصی
bye end U غرض شخصی قصدپنهان
owns U شخصی مال خودم
owning U شخصی مال خودم
ibm personal computer at U کامپیوتر شخصی ای بی ام مدل AT
With my own capital . U با سرمایه شخصی خودم
in one's hair <idiom> U عصبانی کردن شخصی
turn (someone) on <idiom> U به هیجان آوردن شخصی
valour U ارزش شخصی واجتماعی
toe the line <idiom> U انجام وفایف شخصی
mend one's ways <idiom> U اثبات عادت شخصی
put in one's two cents <idiom> U به شخصی نظریه دادن
in one's best interest U به صلاح خود شخصی
fill (someone) in <idiom> U جزئیات را به شخصی گفتن
play (someone) for something <idiom> U به بازی گرفتن شخصی
shaggy ugs U فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
denial U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
personal information manager U برنامه مدیریت اطلاعات شخصی
message U اطلاع تارسالی از شخصی به دیگری
lowerclassman U شخصی که از طبقه پایین است
commercial type vehicle U خودروی تجارتی خودروهای شخصی
lightplane U هواپیمای شخصی کوچک وسبک
pull the rug out from under <idiom> U بهم ریختن نقشه شخصی
It's for my personal use. برای استفاده شخصی است.
self revelation U افشاء افکار واحساسات شخصی
pin down <idiom> U اجبار شخصی دربیان واقعیت
let (someone) have it <idiom> U شخصی را به سختی صدمه زدن
commercial water movement U حمل و نقل با کشتیهای شخصی
stentor U شخصی که صدای بلندی دارد
analyst U شخصی مسئلهای را بررسی میکند
analysts U شخصی مسئلهای را بررسی میکند
operators U شخصی که با کامپیوتر کار میکند
operator U شخصی که با کامپیوتر کار میکند
take for <idiom> U اشتباه شخصی برای چیزی
senders U شخصی که پیام ارسال میکند
sender U شخصی که پیام ارسال میکند
wear down <idiom> U زوار شخصی ازخستگی در رفتن
names U کلمه فراخوانی شخصی یا چیزی
name U کلمه فراخوانی شخصی یا چیزی
personal disposable income U درامد قابل تصرف شخصی
personal computing U استفاده ازیک کامپیوتر شخصی
pc 00 U IBریزکامپیوتر سازگار باکامپیوتر شخصی XT
pim U برنامه مدیریت اطلاعات شخصی
take to the cleaners <idiom> U همه پولهای شخصی رابردن
musical chairs <idiom> U هر روز شخصی را سریککار گذاشتن
stand up and be counted <idiom> U گفتن نظر شخصی درجمع
square peg in a round hole <idiom> U شخصی که مناسب کاری نباشد
messages U اطلاع تارسالی از شخصی به دیگری
put one's own house in order <idiom> U سروسامان دادن کار شخصی
talk shop <idiom> U درموردکار شخصی صحبت کردن
chew out (someone) <idiom> U به شدت سرزنش کردن (شخصی)
get a grip of oneself <idiom> U کنترل کردن احساسات شخصی
disposable income U درامد شخصی پس از مالیات و بیمه
accessor U شخصی که به داده دسترسی دارد
callers U شخصی که تقاضای تماس دارد
consulting U شخصی که نصیحات تخصصی میدهد
lifeguards U نجات غریق محافظ شخصی
crackpot <idiom> U شخصی خنثی وبی اهمیت
fair-weather friend <idiom> U شخصی که تنها دوست است
woodworth personal data sheet U پرسشنامه اطلاعات شخصی وودورث
lifeguard U نجات غریق محافظ شخصی
ex-directory U شخصی که چنین شمارهای را دارد
caller U شخصی که تقاضای تماس دارد
close to home <idiom> U به احساسات شخصی نزدیک شدن
chattel U مال منقول دارایی شخصی
vectra pc tm U IBریزکامپیوتر سازگار باکامپیوتر شخصی AT
Recent search history Forum search
1معنی لغت overfit
1 if there's any justice
1Vintage style
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1set the record straight
1چیزی که عوض داره گله نداره
1ICR
1chand sabaei is correct or chand sabahi
1Evolution
2purchase off the registry
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com